در این مقاله به 3 اصل تجربی مهم برای موفقیت در بورس میپردازیم. این اصول برای موفقیت در بورس لازم است اما کافی نیست. بنابراین شما باید از این اصول آگاهی داشته باشید اما این به معنی عدم نیاز به مطالعه، آموزش و تجربه نیست. 3 اصل بیان شده در این مقاله حاصل تجربه چندین ساله نگارنده و چندی از معامله گرهای موفق مانند دکتر یزدانی در بازار سهام است که هم اکنون در اختیار شما قرار گرفته است. با ما همراه باشید.
اصل اول: همیشه برای سود کردن فرصت هست
عجله نکنید، چراکه بازار همیشه وجود دارد و همیشه فرصت های جدیدی برای سود کردن بوجود میآید. اما برای موفقیت در بورس چگونه باید به این اصل عمل کنیم؟ اول اینکه هیچ وقت نباید سعی کنیم تحت هر شرایطی سهام بخریم و به معامله بپردازیم.
مثلا شاید روزهایی را به یاد بیاورید که بازار به شدت سبز است و اکثر نمادهای بورسی صف خرید هستند و شما نقد هستید و سهمی در سبد سهام خود ندارید. شاید در این شرایط بارها این جمله را با خود تکرار کرده باشید که نکند از بازار جا بمونم! اگر این جمله بر سایر دلایل ما برای خرید سهام سایه بیافکند یا بدتر از آن، دلیل اصلی ما برای خرید سهام باشد، قطعا دچار اشباه خواهیم شد.
اما دلیل این اشتباه چیست؟ شما این جمله را در شرایطی با خود تکرار میکنید که هیجانی در بازار یا در نماد خاصی که قصد خریدش را دارید بوجود آمده است و تحت تاثیر این هیجان اقدام به تصمیم گیری میکنید. در واقع قدرت فکر کردن از ما گرفته میشود و هیجان بازار به ما منتقل شده است و نمیتوانیم درست فکر کنیم. البته شاید در آن لحظه از قضا و از بخت خوبمان در نقطه درستی اقدام به خرید کرده باشیم (مثلا به هنگام شکست یک خط روند که با حجم بالای معامله همراه باشد)، اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقدام هیجانی به هر حال نتیجه منفی خود را روی معامله گر خواهد گذاشت و همانطور که سهم را با هیجان خریده است با هیجان هم میفروشد.
این روش در بلند مدت باعث می شود معاملات سودآور شما با سود کم بسته شود و معاملات ضرر ده اجازه رشد پیدا کنند و در کل چیزی جز زیان نصیب شما نشود. پیشنهاد میکنم مقاله 17 روش موثر برای جلوگیری از ضرر در بورس را مطالعه کنید.
چرا خرید هیجانی نمیتواند به موفقیت در بورس ختم شود؟
تا اینجا دیدیم که خرید هیجانی بر اساس هیجان بازار احتمالا خرید مناسبی نیست. اما دلیل آن این است که از آنجایی که سابقه ذهنی خرید شما بر مبنای هیجان بوده است (نه دلایل محکم)، اسیر جو حاکم شده و بر اساس هیجان بازار در روزهای آتی اقدام به فروش میکند. یعنی هیجان در خرید باعث هیجان در فروش خواهد شد و این باعث میشود حتی یک معامله خوب که نقطه ورود خوبی داشته است، با نقطه خروج بد عملا یک سرمایه گذاری ناموفق میشود. جالب اینکه اثر ذهنی نامطلوب این اقدام برای معامله گر به زودی تمام نخواهد شد و مدتی طول خواهد کشید تا اثر آن از بین برود و این اثر به زنجیره ای از معاملات زیان آور تبدیل میشود. دوم اینکه همیشه سهمهایی وجود خواهند داشت که مناسب خرید باشند، پس بهترین کار صبر و انتخاب با حوصله سهم و سپس اقدام به خرید بر اساس یک استراتژی معاملاتی مناسب است. این یکی از اصول مهم در موفقیت سرمایه گذاری در بورس است.
اصل دوم: فروشنده همیشه وجود دارد، اما خریدار همیشه وجود ندارد
شاید با دیدن این عنوان اصل دوم کمی تعجب کرده باشید! اجازه بدهید بررسی کنیم که این اصل به چه معنی است. یک فروشنده به سه دلیل اصلی اقدام به فروش سهم میکند:
- رسیدن به حد سود مورد انتظار و سیو کردن سود
- رسیدن به حد ضرر و جلوگیری از ضرر بیشتر
- نیاز به پول
از طرفی روند حرکت قیمتی یک سهم تنها در سه حالت وجود دارد:
- روند صعودی
- روند نزولی
- روند خنثی
خوب اگر به سه دلیل فروشندهها برای فروش یک سهم نگاه کنیم میبینیم که در روندهای صعودی دلیل اول (رسیدن به حد سود) و در روندهای نزولی عامل دوم (رسیدن به حد ضرر) و در روند خنثی دلیل سوم (نیاز به پول) قطعا فروشنده خلق میکنند و میتوان گفت در تمامی روندها همیشه فروشنده وجود خواهد داشت. این در حالی است که دلیل سوم همیشه میتواند وجود داشته باشد و همین دلیل کافی است که ثابت کنیم یک سهم همیشه فروشنده دارد. گاهی میبینیم یا میشنویم که چرا فلان شخص حقوقی وقتی یک سهم صفهای خرید آنچنانی دارد اقدام به فروش میکند؟ این سوال عجیب تر میشود وقتی میبینیم مثلا از نظر تحلیل تکنیکال، این سهم میتواند اهداف بالاتری داشته باشد و چطور ممکن است یک حقوقی این موضوع را نداند. اما باید به این مسئله توجه کرد که حجم فروش حقوقی بالاست و مجبور است در صورت نیاز به نقدینگی سهم خود را در صف خرید یا فروش بفروشد.
خب تا اینجا دیدیم که فروشنده همیشه هست اما چرا خریدار همیشه وجود ندارد؟ دلیل این موضوع کمی مفصل است. در یک بازار نزولی خریدارها بدنبال خرید در قیمتهای پایینتر هستند و این یعنی کاهش خریدار و ممکن است سهمی صف فروش باشد ولی هیچ کس نخواهد سهم را در این قیمت بخرد و انتظار ریزش بیشتری از سهم میرود. بنابراین در روند نزولی مشخص است خریدارهای بسیار کمی پیدا می شود. در یک بازار صعودی خریدارها پس از مدتی به دلیل رشد بازار در خریدهایشان دچار تردید میشوند و در بازارهای خنثی و خسته کننده سرمایهگذاران به دنبال فرصتهای سرمایهگذاری خارج از بازار میروند تا زمان را از دست ندهند و همه این دلایل باعث میشود برای به وجود آمدن خریدار نیاز به گذشت زمان باشد که خود به معنای آن است که در فواصلی از زمان میزان خریداران کاهش مییابد. به طور کلی شاید منشا اصلی همه دلایل جمله زیر باشد: خریداران برای خرید دنبال دلیل، مدرک و شواهد مثبت میگردند و با تردید و نگاهی شکاک به تحلیل میپردازند. اما در فروش معمولا کمتر دنبال دلیل هستیم چرا که یا میخواهیم لذت سود را ببریم یا میخواهیم خود را از تلخی ضرر نجات دهیم.
اصل سوم: همه افراد نمیتوانند در کف بخرند و در سقف بفروشند
اصل سوم در راه موفقیت در بورس واقع گرایی و آگاهی از حقایق فعالیت در بورس است. طبیعی است که همه افراد نمی توانند در پایین ترین نقطه یک روند سهم را بخرند و در بالاترین قله آن را بفروشند. این قاعده نیازی به اثبات ندارد و واقعیتی است که در تمامی بازارهای مالی رخ میدهد. اما چرا باید برای موفقیت در بورس به آن توجه کنیم؟ سرمایهگذاری را در نظر بگیرید که به هر طریقی که شده نسبت به نقطه کف قیمتی آگاهی پیدا کرده، اصرار او بر خرید در آن نقطه و عدم وقوع این رخداد باعث میشود که او با تعصبی که ناشی از اعتقادش به آن کف قیمتی بوده است در قیمتهای بالاتر، زمانی که حرکت صعودی سهم شروع میشود، اقدام به خرید نمیکند. همینجا کمی مکث کنید؛ ببینید چند بار این اتفاق برای شما افتاده است؟ مشابه این موضوع در یک روند صعودی و نزدیک شدن به سقف قیمتی هم رخ میدهد. واقعا چند بار شده است چون نتوانستهایم در پیک قیمت سهم را بفروشیم و اصرار و تعصب بر آن باعث شده سودمان کاهش یافته یا به کلی زائل شود؟
نکات تکمیلی درباره اصول موفقیت در بورس
در اصل سوم گفتیم که پرهیز از تعصب در خرید در کف قیمت و فروش در سقف قیمت به نظر اکثر کارشناس یکی از عوامل مهم موفقیت در بازار سهام است. در واقع آگاهی از این مطلب کافی است و نیاز به هیچ رویکرد عملی وجود ندارد. جالبه که این اصل سوم به دو اصل دیگر مرتبط است. برای مثال تعصب در خرید در کف قیمتی یک دلیلش برای معاملهگر این هست که نکند در قیمتهای بالاتر نتوانم بخرم (قاعده دوم فراموش شده)؛ تعصبی که ممکن است نتیجهاش شکست رو به پایین کف حمایتی باشد. همچنین دلیل دیگر میتواند فراموش کردن قاعده اول باشد که ای کاش با خودمان بگوییم: بر فرض که جا موندم مگر فقط همین یک فرصت در تمام دنیا برای سود کردن من وجود دارد؟ با این طرز فکر از هیجانات نامربوط خلاص شده و خیلی راحت تر به سراغ بررسی گزینه سرمایه گذاری بعدی میرویم.
در این مقاله به 3 اصل موفقیت در بورس اشاره کردیم که هر سرمایه گذار باید از آنها اگاهی داشته باشد. این اصول برای موفقیت در بازار سهام ضروری است ولی کافی نخواهد بود. همواره مطالعه و آموزش را در الویت برنامههای خود قرار دهید. هزاران نکته برای موفقیت مستمر در بورس و سرمایه گذاری وجود دارد که در سایه کسب تجربه بدست خواهد آمد.