اگر در بازارهای مالی به قدر کافی تجربه داشته باشید احتمالا این جمله را زیاد شنیدهاید که با روند دوست باشید. معمولا توصیه میشود که معاملهگران در جهت روند قیمت وارد بازار شوند و نه در خلاف جهت آن. اما باید بدانید این توصیه در بحث سرمایه گذاری وجود ندارد. توجه داشته باشید که معاملهگری و سرمایهگذاری تفاوت بسیار زیادی با یکدیگر دارند و بسیاری از توصیههایی که به یک معاملهگر میشود در مورد یک سرمایهگذار صدق نمیکند و حتی ممکن است در جایی متضاد یکدیگر باشند. این مسئلهای است که معمولا از سوی افراد کم تجربهتر نادیده گرفته میشود. ما در این مقاله کاری با این موضوع نداریم. اگر علاقهمند بودید در این خصوص اطلاعات بیشتری کسب کنید بعد از مطالعه این مطلب به مقالهی تفاوت معاملهگری، تحلیلگری و سرمایهگذاری مراجعه کنید.
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
خرید و دانلود کتاب (قیمت با تخفیف: 45 هزار تومان)متنی که در ادامه میخوانید قسمتهایی از یک مقالهی خارجی درباره روانشناسی بازار و تئوری “سرمایهگذاری خلاف روند” است. این تئوری در واقع روش کار بسیاری از سرمایهگذاران بزرگ تاریخ بوده است. سعی کردهام به زبان خودمانی آن را ترجمه کنم که مطالعهی آن لذت بخشتر باشد. همچنین هر جایی که نیاز بوده است توضیحاتی را در داخل پرانتز به متن اصلی اضافه کردهام. در انتها لینک مقالهی اصلی آورده شده است.
مصطفی دهقان
سرمایهگذاری خلاف جهت: وقتی در خیابانها خون ریخته خرید کن!
هرچی وضعیت بازار بدتر باشه، فرصتهای بهتری برای کسب سود وجود داره. به نظر میرسه که این باور سرمایه گذارانی است که خلاف رودخانه شنا میکنن. جملهای منتسب به ناتان روتشیلد سرمایهدار بزرگ بریتانیایی قرن نوزدهم و عضو خانواده بانکی روتشیلد (یکی از گولاخهای تاریخ بریتانیا) هست که میگه «زمان خرید زمانی است که خون در خیابانها جاری شود».
چه مرحوم روتشیلد واقعاً این جمله معروف رو به زبان آورده باشه چه این جمله رو چسبونده باشن بهش، حقیقت مهمی رو در مورد روانشناسی بازار آشکار میکنه. هنگامی که قیمت ها کاهش پیدا میکنن و ترس و ناامیدی در بازار غالب میشه، یک سرمایه گذار خلاف جهت جسور میتونه سود بالایی به دست بیاره (ریسک و بازدهی رابطه مستقیم دارن).
سرمایهگذاری خلاف جهت روند چیست؟
سرمایهگذاری خلاف جهت در واقع یک استراتژی سرمایهگذاری بر خلاف روند بازار یا احساسات حاکم بر بازار هست (همون خرید در روندهای منفی و فروش در روندهای مثبت هست، در واقع شما در خرید و در فروش دارید بر خلاف جهت روند بازار عمل میکنید).
ایدهی این روش اینه که بازارها در معرض رفتار گلهای هستند که در ادامهی روند با ترس و طمع تقویت میشن و باعث میشن بازارها بیش از حد به روند قبلی ادامه بدن (یعنی در انتهای روندها دیگه این احساس ترس و طمع هست که همچنان باعث ادامه اون روند میشه).
وارن بافت میگه: «وقتی دیگران حریص هستند شما بترسید و زمانی که دیگران میترسند، حریص باشید».
تاریخ نشون داده ترس در بازارها فرصتی عالی برای سرمایه گذاری در قیمتهای پایین هست.
سرمایهگذاری خلاف جهت میتونه خیلی سودآور باشه، اما اغلب یک استراتژی مخاطره آمیز هست که ممکن است مدت زمان زیادی طول بکشه تا نتیجه بده (در واقع ریسک این روش زیاده، طبیعی هم هست چون شما دارید بر خلاف بازار عمل میکنید و گاهی باعث میشه مدت زیادی رو در ضرر بمونید، این ریسک زیاد هست که میتونه بازدهی زیادی هم داشته باشه).
سرمایه گذاران خلاف جهت، همانطور که از نام اونها پیداست، سعی میکنن برعکس بازار عمل کنند. اونها زمانی که یک شرکت خوب قیمتش بدون دلیل افت زیادی میکنه برعکس کلیت بازار، برای خرید هیجان زده میشن.
اونها برخلاف جریان شنا میکنن و فرض میکنن که بازار معمولاً در کفها و چه در سقفها دچار اشتباه شده و هر چه قیمتها نوسان بیشتری داشته باشن، بقیه بازار رو گمراهتر میدونن (البته توجه کنید دو چیز پایانی نداره، یکی جهان هستی و دومی گمراهی بازار 🙂 یعنی اوکی بازار توی گمراهیه، ولی تا کجا به گمراهی خودش ادامه میده که متاسفانه جوابی نداره).
خرید خوب در زمانهای بد!
“سرمایه گذارانِ خلاف جهت” از لحاظ تاریخی بهترین سرمایه گذاریهای خودشون رو در زمان آشفتگی بازار انجام دادن.
1. در طول سقوط سال 1987 که به عنوان “دوشنبه سیاه” شناخته می شود، داو در یک روز در ایالات متحده 22 درصد سقوط کرد.
2. در بازار نزولی 1973-1974، بازار در حدود 22 ماه 45 درصد ارزش خودشو از دست داد.
3. حملات 11 سپتامبر 2001 نیز منجر به افت قابل توجه بازار شد.
این فهرست همچنان ادامه دارد، اما درست در اون زمانها افراد خلاف جهت بهترین سرمایهگذاری خودشون رو انجام دادن. (توجه کنید شرط اصلی که این شناگران خلاف جهت در اون مقاطع تونستن سود خوبی از ریزش بازارها بدست بیارن این بوده که پول نقد داشتن! مثلا فردا بورس 40 درصد بریزه یهو، خب کسی که پول نقد نداشته باشه که نمیتونه از این فرصت استفاده کنه).
پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر، صنعت هواپیمایی جهان رفت توی کما. فرض کنید در اون زمان، شما در بوئینگ، یکی از بزرگترین سازندگان هواپیماهای تجاری در جهان، سرمایه گذاری کرده بودید. سهام بوئینگ تا حدود یک سال پس از 11 سپتامبر پایین آمد (حدود 50 درصد افت کرد)، اما از آن زمان به بعد در طی پنج سال آینده حدود چهار برابر رشد کرد. واضح است اگرچه 11 سپتامبر سنتیمنت بازار رو در مورد صنعت هواپیمایی برای مدتی منفی کرد، اما کسانی که تحقیقات خودشون رو انجام دادن و مایل بودند شرط ببندند که بوئینگ زنده میمونه، پاداش خوبی دریافت کردن (همون طور که الان کسانی که روی زنده موندن جمهوری اسلامی شرط بندی میکنن سود خوبی در بورس خواهند کرد 🙂
خطرات سرمایه گذاری خلاف جهت روند
در حالی که معروفترین سرمایهگذاران خلاف جهت جهان (مثل وارن بافت) پولهای کلانی رو به خطر انداختند و برخلاف جریان افکار عمومی شنا کردند و امروزه در صدر قرار گرفتن، اما باید توجه کنید که اونها همچنین تحقیقات جدی انجام دادن تا مطمئن بشن که جمعیت واقعاً اشتباه میکند. بنابراین، زمانی که یک سهم ریزش سنگینی میکنه، این موضوع به تنهایی یک سرمایهگذار خلاف جهت رو وادار نمیکنه که فوری اون سهم رو بره بخره، بلکه اول باید بفهمه آیا دلیل حاصی باعث اون ریزش شده یا خیر. تشخیص اینکه کدام سهام ذلیل شده زنده میمونه و در آینده بهبود پیدا میکنه بازی اصلی سرمایه گذاران خلاف جهت است. این میتونه منجر به سود بسیار بالاتر از حد معمول بشه. با این حال، خوش بین بودن بیش از حد در این زمینه ممکنه نتیجه معکوس داشته باشه.
در حالی که هر یک از این “سرمایهگذاران خلاف جهت” موفق استراتژی خاص خودشون رو برای ارزشگذاری موقعیتهای سرمایهگذاری بالقوه دارن، همه اونها یک استراتژی مشترک دارند: اونها به بازار اجازه میدن که موقعیتهای سرمایه گذاری رو به اونها نشون بده، نه اینکه اونها برن بگردن تا موقعیتهارو پیدا کنن (این پاراگراف اخر خیلی مهمه).
لینک مقاله
investopedia.com